خلاصه داستان: برای فرار از زندان، گروهی از جنایتکاران بدنام حیوانات وانمود می کنند که به دنبال بازپروری هستند، اما رهبر آنها متوجه می شود که او واقعاً می خواهد راه خود را تغییر دهد.
خلاصه داستان: مینی و کوین در یک روز به فاصله یک دقیقه به دنیا می آیند. زندگی آنها ممکن است با هم شروع شود، اما دنیای آنها نمی تواند متفاوت تر از این باشد. سالها بعد آنها دوباره خود را با هم می یابند. شاید زمان آن رسیده است که فرصتی برای عشق داشته باشید.
خلاصه داستان: ویلی ونکا جوان و فقیر با رویاهای باز کردن مغازه ای در شهری که به شکلات هایش معروف است، متوجه می شود که این صنعت توسط کارتلی از شکلات سازان حریص اداره می شود.
خلاصه داستان: روی نگرانی گرومیت تمرکز کنید که والاس بیش از حد به اختراعاتش وابسته شده است، که وقتی والاس یک "کوتوله باهوش" را اختراع کرد که به نظر می رسد ذهن خودش را توسعه می دهد، توجیه می شود.